چرا خواب میبینیم؟ آیا خوابهای ما میتوانند حقیقتی را توضیح دهند یا آیندهای را پیشبینی کنند؟ آیا «تعبیر خواب» اعتبار علمی دارد؟ انسان در خوابهایش به کجا میرود؟ آیا هیچ جنبه معنوی در خواب انسان یا آنچه از آن با عنوان «رویاهای صادق» یافت میشود میتوان پیدا کرد؟
نهتنها هیچ جنبه معنوی در خوابهای انسان وجود ندارد بلکه حتی ناخودآگاه فرویدی هم دیگر امر معتبری نیست. بنابر این به خوابهای خود اهمیت ندهید و فریب تعبیرهای گوناگون از خواب را نخورید.
خواب شب از نظر رابطه با آگاهی چهار مرحله دارد. یک مرحله از آن درست قبل از به خواب رفتن است. یک ایدههای ذهنی پدیدار میشود که میتواند بینایی، شنوایی یا لمسی یا هر چیز دیگری باشد.
این درست قبل از اینکه آدم به خواب برود ایجاد میشود و چون قشر جلوی پیشانی درست کار نمیکند و از کار افتاده است، این به حالت توهمات درمیآید. این معمولاً مربوط به کارها و اتفاقاتی است که در طول روز فکر آدم را مشغول کرده و بعد از این مرحله که خیلی کوتاه است، آدم وارد خواب با امواج آهسته میشود که در آن آگاهی از بین میرود و انسان از محتویاتی که در ذهناش میگذرد بیخبر میماند. بعد از حدود ۹۰ تا ۱۲۰ دقیقه اولین مرحله خواب با امواج تند و حرکات سریع چشم ایجاد میشود که همراه با رویاهاست.
در هر شب پنج بار این اتفاق میافتد و این مرحله بیشتر در نزدیکهای صبح رخ میهد. علت این که خواب میبینیم به فیزیولوژی مغز برمیگردد و برای تثبیت اتفاقات سهچهار روز گذشته و اتفاقات قدیمی است. در حین رویاهای خواب، امواجی از ساقههای مغز بالا میآیند و شبکههای مغزی را تحریک و در واقع تثبیت میکنند. ۷۵ درصد محتویات خوابهای ما مربوط به سه یا چهار روز قبل است و بقیهاش مربوط به گذشتههای دور است. در آخر خواب و وقتی که خواب تمام میشود و شخص در حال بیدار شدن است، دوباره توهمات دیگری به انسان دست میدهد که به آن Hypnopompic Hallucinations میگویند. این درست قبل از بیدار شدن کامل است.
توهمات اولی و آخری به حافظه سپرده میشود و تمام خوابهایی که مردم گزارش میکنند در واقع همان Hypnopompic Hallucinations است که به خاطر انسان میماند. چون در این مرحله است که هیپوکامپ که مرکز به خاطر سپردن است کار میکند و این توهماتی را که مغز ایجاد کرده به خاطر میسپرد و [شخص] میتواند بعدها اینها را تعریف کند.
کارِ [رویاهای خواب] صرفا و صرفا این است که مدارهای مغز را تقویت کند. چون اگر مدارهای مغز به کار نیفتند محتویات و خاطراتی که در آنها هست کم کم از بین میرود.
آیا این خوابها معنا دارند و چیزی به نام تعبیر خواب وجود دارد؟
به نظر من چنین چیزی معنا ندارد و در طول تاریخ هم چیزی ساختگی بوده و همه این نمادها ساختگی است و معنی ندارد. تعدادی خوابهایی هست که بین انسانها مشترک است مثل این که مثلاً حیوانی یا ماری آدم را [در خواب] دنبال میکند یا این که آدم از جایی سقوط میکند. اینها سمبلیک نیستند. در واقع اینها آن ترسها و اضطرابها و دلخوشیها یا ناخوشیهایی هستند که در طی تاریخ طبیعی در مغز ما قرار گرفتهاند و برای این که حفظ شوند شبها در حین خواب رِم(REM) یا خواب با حرکات سریع چشم به فعالیت درمیآیند.
هیچ کس نمیتواند به محتویات خواب دیگران پی ببرد و تعبیر خواب در واقع کاملاً غیرعلمی است. دسترسی به معنی خوابها غیرممکن است. یک مسئله مهم این است که مغز، مخصوصاً نیمکره راست مغز افسانه میسازد و وقتی که این امواج که گفتم (ponto -geniculo -occipital) به نیمکره راست میرسند، مغز شروع به افسانهسازی میکند و افسانههای عجیب و غریبی میسازد که هیچ کدام هم معنای خاصی ندارند و درواقع فعالیت مغشوش شبکههای مغز است.
من بارها گفتهام هیچ نهاد و ماهیت و جوهر غیرمادی در انسان و در هیچ جای جهان وجود ندارد، منجمله در خواب. ولی چند موضوع را من روشن کنم. یکی این که تعریف توهم. گفتم که به همه پدیدههایی که در خواب ایجاد میشود توهم میگویند. علتش این است که هر وقت که محرکی خارج از مغز وجود ندارد و مغز دارد به کمک لب جلوی پیشانی محصولاتی تولید میکند که به ادراک میرسند اینها توهمات ایجاد میکنند.
تمام رویاهای خواب در سه مرحله که من گفتم شامل همین تعریف میشوند. یک موضوع دیگری که روانشناسان باید دیگر آن را فراموش کنند، ناخودآگاه فرویدی است. ناخودآگاه فرویدی درواقع همان سیستم حافظه آدم است و هیچ چیز بیش از آن نیست. حتی روان هم جدا از مغز وجود ندارد. از اینجا میتوانیم نتیجه بگیریم که اصلاً هیچ عنصر یا ماهیتی مانند روح هم در کار نیست.
آن اداراکاتی که پیدا میشوند که گویی وجود آدم از این طرف به آن طرف میرود فقط همان توهماتی هستند که در حین خواب با حرکات سریع چشم ایجاد میشوند و اگر کسی معتقد باشد که [اینها] ماهیتی غیرفیزیکی دارد باید ثابت کند، اینها چگونه با مغز ارتباط برقرار میکنند. همان چیزی که حتی فیلسوفی مثل دکارت در آن فرو ماند که چگونه روح با مغز ارتباط پیدا میکند.
اگر فکر میکنید که روحی دارید که در شب به این طرف و آن طرف میرود باید مشخص کنید که آن چگونه ارتباط برقرار میکند و چرا در روز ارتباط برقرار نمیکند و چرا وقتی که خواب هستید اگر دزد به خانهتان بیاید و خانهتان را بزند، این روح که همان اطراف هست شما را خبر نمیکند؟ چرا به آن طرف دنیا میرود ولی خبر ندارد که در اتاق شما چه میگذرد؟
اعتقاد به وجود روح یا غیرفیزیکی بودن رویاهای خواب را باید کنار گذاشت. تعبیر خواب فروید هم اکثراً ساختگی بود. بیشتر داستانهای فروید ساختگی بوده و بعداً هم معلوم شده که آنها را بیشتر خودش ساخته تا این که واقعاً مریضها آنها را گزارش داده باشند. اکثر رویاهایی هم که مردم گزارش میدهند همان محتویاتی است که در ذهن گذشته و باقی میماند و بعدا آنها را گزارش میدهند.
نهتنها روح وجود ندارد بلکه همه چیزهایی که در خواب اتفاق میافتد کاملاً فیزیکی هستند و میشود محتواشان را عوض کرد. اگر شما شربت بنادریل بخورید خوابهاتان خیلی خوشتر میشوند تا اینکه یک شب یک قرص ایندرال یا پروپرانول بخورید.
سرنوشت ما با عواملی تعیین میشود که خارج از کنترل ماست. تنها چیزی که تحت کنترل ماست این است که مغزهامان را تربیت کنیم تا حتی رویاهای خوابمان را هم عوض کنیم. فرض بر اینکه یک چیز خارقالعاده در این جهان یا در وجود ما هست یا یک دریای عمیقی هست که ما مثل حباب روی آن هستیم، اینها فرضیات معنوی هستند که ارزش علمی ندارند و قابل بحث هم نیستند.
کافی است که چند تا از قرصهای خواب را امتحان کنید. شما به اشخاص بگویید که شب شربت بنادریل بخورند. میبینید که کیفیت خواب عوض میشود. یک نفر که عادت ندارد الکل مصرف کند اگر شب الکل مصرف کند و بخوابد، محتوای خوابش عوض میشود. بیشتر داروهایی که در نورولوژی مصرف میکنیم محتوای خواب را عوض میکنند. اگر آدم قبل از خواب مدیتیشن کند خب خوابهاش آرامتر میشود. به این جهت کاملاً میشود محتوای خواب را از طریق شیمیایی عوض کرد.
رویاهای خواب، حتی رویاهای وحشتناک و اضطرابآور خودشان درمانکننده هستند. به خاطر این که به این ترتیب آن مدارهایی که باید در روز فعالیت کنند و اضطراب یا وحشت ایجاد کنند در شب فعال میشوند و وقتی مغز بعضی شبکههایش را به کار میاندازد تا مدتی این شبکهها قدرت خودشان را از دست میدهند و آرامش پیدا میکنند.
این تنها چیز علمی است که من خبر دارم از درمان با رویاهای خواب. بقیهاش فقط در رابطه با سیستم حافظه است. روانشناسها واقعا بایستی از به کار بردن اصطلاح ناخودآگاه فرویدی دیگر دست بکشند. چون حتی هیپنوتیزم درواقع زنده کردن حافظه گذشته مریض است. اگر بتوانیم حافظههایی را که خیلی قدیمی هستند و شبکههاشان ضعیف شدهاند با هیپنوز یعنی با خارج کردن محرکهای دیگر [زنده کنیم] مغز را تحریک کردهایم که به انبار حافظههای قدیمیاش دستیابی پیدا کند.
در واقع ناخودآگاه غیرفیزیکی هم وجود ندارد و همین انبار حافظه انسان است. بیشتر روانشناسانی که هنوز دنبالهروی فروید هستند هنوز هم از اصطلاح ناخودآگاه فرویدی استفاده میکنند که کاملاً معنی خودش را از دست داده. فروید اشتباهات زیادی میکرد. نه از فیزیولوژی مغز خبر داشت.نه تصویربرداریهای مغز از خواب را دیده بود. به این جهت تعبیر خوابهایش را هم باید کاملاً کنار گذاشت و با یک نظر علمی وارد خواب و رویاهای خواب و اینها شد.
من با روانپزشکی و روانشناسی هیچ منازعهای ندارم ولی تعبیر خواب کاملاً یک چیز موهوم است و درآوردن این نمادها کاملاً ساختگی است. باید این تعبیر خوابها را کنار گذاشت. مخصوصاً مردم عادی باید مطلقاً به خوابهایشان اهمیت ندهند. چون فیزیولوژیاش را نمیدانند، پاتولوژیاش را نمیدانند، آسیبشناسیاش را نمیدانند و به این جهت باید اصلاً تعبیر خواب را مردم عادی کنار بگذارند.
من سی سال است که در آمریکا دارم کار نورولوژی میکنم. یک نفر نیامده که از خواب خودش حرف بزند. بعضی از ایرانیهای خودمان که شهرت هم دارند ادعا میکنند که حتی در رویاهاشان فرد روحانی وارد میشود. اینها همه خواستههای خود آدم است که در آن مرحله آخر خواب به صورت داستان درمیآید و یک عده هم با ادعای پوچ و مخصوصاً افراد بی سوادی که از روانشناسی و روانپزشکی چیزی سرشان نمیشود، شروع میکنند و این کارها را تعبیر میکنند. توصیه شدید من این است که اصلاً به رویاهای خوابتان اهمیت ندهید و فراموششان کنید.
خوابهایی که تکرار میشود و به خاطر میماند آنها بیماریزا هستند و آنها هم چیزهایی نیستند که عمه و خاله و دایی و بابابزرگ بتوانند حل و فصلشان کنند یا تعبیرشان کنند.
منبع:
دکتر تقی کیمیایی اسدی،متخصص بیماریهای مغز و اعصاب، فوق تخصص طب تشخیص الکتریکی
چرا اشاره نمی کنید به تعبیر خواب جزئی?من هر وقت یک خواب ایکونیک می بینم)توجه داشته باشید تا خواب چرت و پرت)همیشه روز بعد چیزی شبیهش اتفاق می افتاده(دوباره تکرار می کنم نه اونایی که خواب می بینی مادرت به گرگ تبدیل شده)مثلا من خواب دیدم عروس بچهگیام کلش کند و روز بعد یه عروسک کله کنده دیدم یا خواب دیدم کاکتوسم تو اتش متلاشی شد و روز بعد دقیقا این اتفاق افتاد یا خواب دیدم تو کرونا رفتم مدرسه و کاملا همون اتفاقات خواب افتاد و هیچ وقت نشده اینجور خوابت تعبیر نشه(البته فقط اینجور خوابا)
خیلی لذت بردم ممنون بسیار منطقی مفید وبرای من مخصوصا ارام کننده بود
اگرامکانش بود که مطالبی برای اینکه چطوری جلوگیری کنیم از خواب های پرتکرار ترسناک هم ارایه میدادید سپاسگزارمیشدم
ممنون
چرا اشاره نمی کنید به تعبیر خواب جزئی?من هر وقت یک خواب ایکونیک می بینم)توجه داشته باشید تا خواب چرت و پرت)همیشه روز بعد چیزی شبیهش اتفاق می افتاده(دوباره تکرار می کنم نه اونایی که خواب می بینی مادرت به گرگ تبدیل شده)مثلا من خواب دیدم عروس بچهگیام کلش کند و روز بعد یه عروسک کله کنده دیدم یا خواب دیدم کاکتوسم تو اتش متلاشی شد و روز بعد دقیقا این اتفاق افتاد یا خواب دیدم تو کرونا رفتم مدرسه و کاملا همون اتفاقات خواب افتاد و هیچ وقت نشده اینجور خوابت تعبیر نشه(البته فقط اینجور خوابا)
خیلی لذت بردم ممنون بسیار منطقی مفید وبرای من مخصوصا ارام کننده بود
اگرامکانش بود که مطالبی برای اینکه چطوری جلوگیری کنیم از خواب های پرتکرار ترسناک هم ارایه میدادید سپاسگزارمیشدم
ممنون
با سلام.
بسیار عالی به نظرات منفی هم اهمیت ندید اینا حاصل خرافات و شخصیت یه نفره