بحث اراده آزاد یکی از مهمترین موضوعات قابل توجه و چالش انگیز در علوم اعصاب است که با فلسفه والهیات پیوند خورده است.
اختیار یا اراده آزاد به اشتباه آزادی اراده نیز نامگذاری می شود. در انسانها، قدرت یا ظرفیت انتخاب بین گزینهها یا عمل در موقعیتهای خاص، مستقل از قیدهای طبیعی، اجتماعی یا الهی است.
وقتی میگویم «من برای چیدن آجرها بر روی میز دارای اراده هستم» منظورم این است که من قادرم در وضعیتی بهوش و حواسجمع آجرها را بردارم و روی هم بگذارم. وقتی فردی در وضعیت مستی یا خوابآلودگی شدید قرار دارد یا بیمار است اصطلاحاً میگوییم او در این شرایط اراده چندانی ندارد. منظورمان این است که او در این شرایط چندان توانی برای تصمیمگیری آگاهانه ندارد. میتوان اراده داشتن را «تواناییِ خواستن» نیز نامید. اراده داشتن، با خواستن (اراده کردن) و با توانستن تفاوت دارد. مثلاً من برای جابجا کردن یک وزنه ۱۵۰۰ کیلویی دارای اراده هستم اما قادر به انجام این کار نیستم. منظور از این گفته این است که من قادر به تصمیمگیری آگاهانه برای جابجایی وزنه هستم.(اراده داشتن) و همینطور قادرم از این توانایی تصمیمگیری آگاهانه استفاده کنم و به سمت وزنه بروم و برای جابجا کردن آن زور بزنم (اراده کردن) اما نمیتوانم آن را جابجا کنم. (توانستن)
وقتی میگوییم فرد برای انجام کاری دارای «اراده» است به این معنی نیست که او توانایی فراتر رفتن از قوانین فیزیک را داراست. بلکه به این معنی است که او قادر است به طور آگاهانه و به عنوان یک موجود فیزیکی، تحت قوانین فیزیکی در شرایط فیزیکی دست ببرد.
اراده آزاد بهوسیله کسانی که به یکی از اشکال گوناگون جبرگرایی اعتقاد دارند، انکار میشود. استدلال در حمایت از اراده آزاد برپایه تجربه سوبژکتیو آزادی، احساس گناه، مذهب و باور به مسئولیت در برابر اعمال شخصی -که علت وجود مفاهیم قانون، پاداش، مجازات و تشویق است- هستند.
در الهیات، وجود اراده آزاد باید با همهدانی و نیکی خدا (در اجازهدادن به انسان برای انتخاب بد)، و با تأیید الهی، که به نظر الهیدانان برای هر عمل شایسته نیاز است، به گونهای آشتی داده شود. یک جنبه مهم اگزیستانسیالیسم مدرن، تعبیری رادیکال، پایا و دفعتاً دردناک از انتخاب آزاد است. برای مثال ژان پل سارتر از فردی «محکوم به آزادی» سخن میگوید که موقعیتش حتی ممکن است کاملاً تعیینشده باشد.