پژوهشگران باور دارند که حافظه ى کارى، نقش مهمى در عملکرد ذهن دارد و توانایى هاى شناختى مثل هوش، به آن وابسته اند. حافظه ى کارى، با توجه به نقش مهمى که در فعالیت هاى ذهنى ما دارد و این واقعیت که ما از بخشى از محتواى آن آگاهیم، در راه ما براى کشف آگاهى اهمیت پیدا مى کند. روان شناس ها و نوروساینتیست ها، هر کدام روى جنبه هاى مختلفى از این حافظه، تمرکز کرده اند. روان شناس ها مى خواهند عملکرد آن را کشف کنند، و نوروساینتیست ها بیشتر روى پایه ى عصبى آن کار مى کنند.
ما چقدر حافظه ى کارى داریم؟ ظرفیت این حافظه محدود است. ما در لحظه مى توانیم مقدار محدودى از اطلاعات را در ذهنمان نگه داریم، اما پرسش اینجاست که این محدودیت، چگونه و چقدر است؟ بیشتر دانشمندان مى گویند که حافظه ى کارى مى تواند تعداد محدودى «قطعه ى اطلاعات» را ذخیره کند. قطعه هاى اطلاعات مى تواند رقم، حرف، کلمه یا واحدهاى دیگر باشد. مطالعه ها نشان داده است که حجم اطلاعاتى که ما مى توانیمِ در حافظه ى کارى ذخیره کنیم، به نوع آن اطلاعات بستگى دارد؛ مثلا اینکه چه طعم هاى بستنى تخفیف خورده است، در مقابل رقم هاى عدد پى. نظریه ى جدیدترى مى گوید که حافظه ى کارى مانند یک منبع تغذیه براى همه ى اطلاعاتى است که ما به خاطر مى سپاریم. این منبع، بر اساس هدفى که در لحظه داریم، هر بخش از اطلاعاتى که در ذهن ماست را، به میزان خاصى تغذیه مى کند. نوروساینتیست ها مى گویند که این منبع تغذیه، احتمالا همان فعالیت عصبى است؛ و به هر بخش از اطلاعات که به اولویت هایمان نزدیک تر است، فعالیت عصبى بیشترى اختصاص پیدا مى کند. رویکرد دیگرى که وجود دارد این است که محدودیت حافظه ى کارى ما، به خاطر این است که قطعات مختلف اطلاعات باهم تداخل پیدا مى کنند. این تداخل، باعث مى شود که محتواى حافظه ى ما در گذر زمان از بین برود. با این وجود، تکرار کردن اطلاعات، که در حافظه ى کارى ما اتفاق مى افتد، با فرآیند از بین رفتن محتواى حافظه، مقابله مى کند. این تکرار کردن –که دانشمندان به آن Rehearsal Maintenance مى گویند- یعنى اطلاعات را در ذهنمان با خودمان تکرار کنیم، بدون اینکه به معنى آن ها کارى داشته باشیم؛ مثلا وقتى که یک لیست خرید مواد اولیه داریم و بدون فکر کردن به غذاى پخته شده با آن ها، مواد را در ذهن خود تکرار مى کنیم. در مقابل، یک Rehearsal Elaborative هم داریم، که وقتى است که سعى مى کنیم براى اطلاعات معنى پیدا کنیم، و آن ها را با اطلاعات دیگرى که در ذهنمان وجود دارد، گره بزنیم. براى مثال، یادیار ها با ارتباط برقرار کردن بین حرف اول یک کلمه در لیست، با اطلاعاتى که از قبل در حافظه وجود دارد، حافظه را تقویت مى کنند. به نظر مى رسد که Elaborative Rehearsal ،به انتقال اطلاعات از حافظه ى کارى، به حافظه ى بلندمدت کمک مى کنند. در دستگاه بینایى، Rehearsal با استفاده از حرکت چشم، وِ بازبینى مکان یک چیز اتفاق مى افتد. به عبارتى دیگر، مردم براى اینکه اطلاعات بینایى را به یاد بیاورند، به محلى که آن اطلاعات را دیده اند نگاه مى کنند.
حافظه ى کارى و حافظه ى بلندمدت
حافظه ى بلندمدت، ظرفیت بسیار بیشترى دارد. اطلاعاتى که در آن ذخیره مى شود، هم دوام بیشترى دارد، هم کمتر تغییر مى کنند. این اطلاعات، مى توانند خاطره هایى از رویدادهاى زندگى فرد، معناهایى که فرد آن ها را درک مى کند، و دانش هایى که او دارد، باشند. به اضافه ى این مورد ها،ِ اطلاعات غیر قابل بیانى مثل مهارت دوچرخه سوارى هم، در حافظه ى بلندمدت ذخیره مى شود. پژوهشگران، براى مدت ها حافظه ى کارى را درى براى حافظه ى بلندمدت مى دانستند؛ به عبارتى، اگر کسى اطلاعات را اندازه ى کافى با خودش تکرار مى کرد، این اطلاعات به حافظه ى بلندمدت مى رفتند، و ماندنى مى شدند. علوم اعصاب، بین این دو حافظه تمایز قائل مى شود. وقتى که سعى مى کنید یک شماره تلفن را حفظ کنید، یا یک لیست خرید را در ذهن نگه دارید، از چیزى استفاده مى کنید که نوروساینتیست ها به آن «حافظه ى کارى» مى گویند. حافظه ى کارى یعنى توانایى نگه داشتن و دستکارى اطلاعات در ذهن، براى مدتى کوتاه. این توانایى، براى نگه داشتن اطلاعاتى ست که در لحظه براى شما اهمیت دارد، نه اطلاعات ۲۰ سال پیش! حافظه ى کارى با فعالیت موقت نورون ها در مغز ارتباط دارد. در مقابل، به نظر مى رسد که حافظه ى بلندمدت، با تغییرهاى فیزیکى در نورون ها و سیناپس ها ارتباط داشته باشد. ِ این توضیح، کوتاه مدت بودن حافظه ى کارى را توجیه مى کند، و نشان مى دهد که چرا حافظه ى کارى به شوک هاى فیزیکى، و تداخل ها حساستر است. در طول عمر، حافظه ى کارى چگونه تغییر مى کند؟ عملکرد حافظه ى کارى، در طول کودکى پیشرفت مى کند. قابلیت هاى آن، یک نیروى محرکه ى مهم براى رشد شناختى ِ انسان است. پیشرفت حافظه ى کارى، تا سال هاى نوجوانى به قوت خود باقى ست، تا اینکه در ابتداى بزرگسالى به نقطه ى اوج خود مى رسد. حافظه ى کارى، از حساسترین توانایى هاى شناختى به بالا رفتن سن است و عملکرد آن، در سن هاى بالا، پایین مى آید. به نظر مى رسد که افت و خیز عملکرد حافظه ى کارى در طول ِ عمر، با رشد و از بین رفتن قشر پیش پیشانى در مغز ارتباط داشته باشد؛ ناحیه اى که مسئول کارکردهاى شناختى بر تر است. ما مى دانیم که آسیب دیدن قشر پیش پیشانى، در کنار مشکل هاى زیادى که ایجاد مى کند، حافظه ى کارى را هم با مشکل مواجه مى کند. اضافه بر این، ثبت فعالیت هاى نورونىِ در قشر پیش پیشانى نشان مى دهد که این ناحیه در مدت زمان بین دریافت یک محرک تا زمانى که فرد به آن پاسخ مى دهد،ِ فعال است؛ یعنى زمانى که فرد اطلاعات آن موقعیت را بازیابى مى کند. تصویربردارى مغزى نشان مى دهد که بیمارى هایى مثل ِ افسردگى و اسکیزوفرنى، با کم شدن فعالیت قشر پیش پیشانى همراه هستند. به همین دلیل، در این بیمارى ها، حافظه ى کارى بیمار هم مشکل پیدا مى کند. جالب اینجاست که درِ بیماران اسکیزوفرنى، این مشکل، بیشتر در حافظه ى کارى بینایى ست، تا حافظه ى کارى کلامى. در کودکى، مشکل هاى حافظه ى کارى، با سختى هایى در توجه، خواندن و زبان همراه است. حافظه ى کارى و کارکردهاى شناختى دیگر قشر پیش پیشانى، با کارکردهاى شناختى دیگرى، مثل شخصیت، برنامه ریزى و تصمیم گیرى ارتباط دارد. هر گونه کاهش در فعالیت این قشر، روى جنبه هاى مختلف شناخت، عاطفه، و رفتار اثر مى گذارد. چیزى که اهمیت دارد، این است که به نظر مى رسد بسیارى از این کارکردهاى شناختى، یا به حافظه ى کارى وابسته هستند، یا حداقل با آن ارتباط دارند؛ براى مثال، ما براى اینکه بتوانیم در یک موقعیت برنامه بریزیم یا تصمیم بگیریم، باید اطلاعات مربوط به آن موقعیت را در ذهنمان بیاوریم و براى مدتى نگه داریم. یک نظریه درباره ى معمارى شناختى انسان، به نام نظریه ى Workspace Global مى گوید که اطلاعاتى که ما به طور موقت در ذهنمان نگه مى داریم، بخشى از یک فضاى کارى سراسرى در ذهن است که به دیگر فرآیندهاى شناختى متصل است، و مشخص مى کند که ما در هر لحظه از چه چیزهایى آگاهى داریم.
شواهدی نشان مى دهند که مى شود با تمرین هاى ساده -مثل بازى هایى که حافظه را درگیر مى کنند- حافظه ى کارى را تقویت کرد. همچنین، شاهدهایى وجود دارد که مى گوید قوى تر شدن حافظه ى کارى، عملکرد کودکانى با شرایط ویژه، مثل اختلال توجه را بهبود مى بخشد. با این حال، مرور این مطالعات نشان مى دهد که این فایده ها کوتاه مدت است. گذشته از این، بهبود حافظه ى کارى، در بعضى از این مطالعات، به دلیل استفاده ى بهینه تر از حافظه ى کارى بوده، نه ِ بالا بردن توانایى آن. هدف این تمرین ها این است که بتوانیم با کارهاى ساده، عملکرد حافظه ى کارى را نه فقط در یک کار مشخص، که کلا قوى تر کنیم.