معرفی: دکتر سم هریس –متخصص علوم اعصاب شناختی
بازدیدها: ۴۵۴

Samuel Benjamin Harris
۹ آوریل ۱۹۶۷
لسآنجلس، ایالات متحده
شغل : متخصص علوم اعصاب شناختی، فیلسوف
تحصیلات:آموزش فلسفه(۲۰۰۰)، علوم اعصاب(پیاچدی ۲۰۰۹)
زمینه فعالیت: علوم اعصاب، فلسفه، دین، فلسفه اخلاق، معنویت
آثار برجسته
۱. پایان ایمان
۲. نامهای به ملت مسیحی
۳. چشمانداز اخلاقی: چگونه علم میتواند ارزشهای انسانی را تعیین کند
Lying
Free Will
Waking Up: A Guide to Spirituality Without Religion
Islam and the Future of Tolerance
وبگاه SamHarris.org
ساموئل بنجامین هریس: Samuel (Sam) Benjamin Harrisزاده ۹ آوریل ۱۹۶۷ نویسنده آمریکایی، فیلسوف عصبپژوه است. او یک منتقد دینی و مبلغ حق آزادی در انتقاد از آن است. در مقالههای او مباحثی همچون دین، اخلاق، عصب شناسی، اختیار، تروریسم و دفاع شخصی بررسی شده، و کتاب اول او، پایان ایمان (۲۰۰۴)، انتقادی است بر مذهب سازمان یافته.
در کتاب چشماندازی به اخلاق (The Moral Landscape) که در سال ۲۰۱۰ به چاپ رسید، هریس استدلال میکند که علم قادر است پاسخگوی مسائل اخلاقی باشد و به بهبود کیفیت زندگی انسان کمک کند. از دیگر کتابهای او میتوان به دروغ گفتن (Lying) که به صورت یک مقاله طولانی در سال ۲۰۱۱ نگارش شدهاست، کتاب کوتاه اراده آزاد (Free Will) در سال ۲۰۱۲، و کتاب بیدار شدن: راهنمایی برای معنویت بدون مذهب (Waking Up: A Guide to Spirituality Without Religion) در سال ۲۰۱۴ اشاره کرد. در سال ۲۰۱۵، هریس با همکاری ماجد نواز، نویسنده بریتانیایی، کتاب دیگری با عنوان
Islam and the Future of Tolerance: A Dialogue
به انتشار رساند.
او شروع به تحصیل در رشته زبان انگلیسی در دانشگاه استنفورد کرد ولی تحصیلاتش را نیمه تمام رها ساخت. پس از یازده سال او به دانشگاه استنفورد بازگشت و موفق به اخذ مدرک کارشناسی در رشته فلسفه گردید. در سال ۲۰۰۹ هریس دکترای خود را در رشته علوم اعصاب از دانشگاه کالیفرنیا اخذ کرد.
هریس باور دارد که زمان آن فرا رسیدهاست که اعتقادات مذهبی را بتوان آزادانه مورد سؤال قرار داد. او احساس میکند به دلیل تابو بودن پرسش در مورد اعتقادات و باورهای مذهبی، بقای تمدن بشری در معرض خطر نابودی قرار گرفتهاست. او دین را مانع پیشرفت به سوی روشنگری، معنویت و اخلاق میشناسد.
او میگوید که دین مملو از ایدهها و عقاید بد است و آن را «یکی از بدترین اشکال سوءاستفاده از خرد که تاکنون ابداع شدهاست» میشناسد. هریس باورهای مذهبی مدرن را با اسطورههای یونانیان باستان، که روزگاری به عنوان حقیقت کاملاً پذیرفته شده بودهاند اما امروزه منسوخ گردیدهاند، مقایسه میکند. در ژانویه ۲۰۰۷ در مصاحبه با پی بی اس، هریس گفت: «ما کلمهای برای اعتقاد نداشتن به خدای یونانی زئوس نداریم و میتوان گفت که ما همگی نسبت به او بی خدا هستیم. همچنین ما هیچ کلمهای برای نامیدن فردی که ستاره بین نیست نداریم». او نتیجه میگیرد که چنین کلماتی هنگامی از بین میروند که ما به سطحی از بلوغ و صداقت فکری برسیم که دیگر به اطمینان داشتن در مورد چیزهایی که به آنها مطمئن نیستیم تظاهر نکنیم.
هریس در کتاب پایان ایمان، فصلی را به «سرچشمه ایمان» اختصاص داده است. موضوع اصلی آن این است که تمام باورهای ما، به جز آنهایی که ریشه در تعصبات مذهبی دارند بر پایه شواهد و مدارک مبتنی بر تجربه هستند. او میگوید که دین اجازه میدهد که آنچه در حال عادی نشانهای از «دیوانگی» شناخته میشود قابل قبول یا در برخی موارد حتی «مقدس و محترم» جلوه نماید. او در اینجا توجه خود را به آموزههای خاص کلیسای کاتولیک مانند تبدیل ماهیت نان و شراب به خون و بدن عیسی مسیح معطوف میدارد و میگوید که اگر این باور تنها در یک فرد بوجود آید ما او را دیوانه و مجنون خواهیم دانست. هریس بر این باور است که اعتقاد به باور پذیرفته شده نسبت به اینکه خالق جهان صدای ما را میشنود، کاملاً تصادفی است. اگر به جای آن کسی به این اعتقاد پیدا کند که خدا به واسطه رگبار باران به پشت شیشه پنجره اتاق خواب ما به وسیله خط و نقطه کد مورس در صدد ایجاد ارتباط با ما است، ما آن را نشانه بیماری روانی و دیوانگی او محسوب میکنیم.
هریس مدافع فرمی اصلاحی از عدم تحمل است که کاملاً قابل افتراق از آزار و اذیت مذهبی به شکل تاریخی آن میباشد. او به ترویج عدم تحمل بر پایه گفتمان که در آن اعتقادات شخصی در برابر شواهد و مدارک محک زده میشوند میپردازد. در این شکل از گفتمان صداقت فکری هم در دیدگاههای مذهبی و هم در دیدگاههای غیر مذهبی ضروری است. او همچنین بر این باور است که عوامل بازدارندهای که جلوی نقد آشکار اعتقادات، باورها و رسوم مذهبی را تحت عنوان «تحمل و بردباری» میگیرند، باید از پیش پا برداشته شوند.
هریس مدعی است که چنین گفتمان و ارزیابی سازندهای جهت پیشرفت در هر زمینه دیگری از دانش ضروری بهشمار میآید. به عنوان مثال، او نشان میدهد که در فیزیک یا تاریخ یک دیدگاه نو و متفاوت با دیدگاه رایج فعلی، برای اثبات خود هرگز تحت حمایت واژه «احترام» از ارائه مدارک معتبر و دلایل منطقی مبری نمیگردد و اگر چنین مدارکی ارائه نشوند این دیدگاه بسرعت کنار گذارده میشود؛ بنابراین، هریس پیشنهاد میکند مصونیتی که طبق عادت به ایدیولوژیهای مذهبی اعطا شده، به مثابه تبعیضی است که پس از وقایع مربوط به ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ به صورت خطری جدی رخنمایی کردهاست.
آثار
پایان ایمان:دین، وحشت و آینده خرد ۲۰۰۴
نامهای به ملت مسیحی ۲۰۰۶
چشمانداز اخلاقی: چگونه علم میتواند ارزشهای انسانی را تعیین کند ۲۰۱۰
دروغ گفتن ۲۰۱۱
اراده آزاد ۲۰۱۲
بیدار شدن: راهنمایی برای معنویت بدون مذهب ۲۰۱۴
اسلام و آینده دگراندیش پذیری: یک گفتگو ۲۰۱۵