یکی از ابزارهایی که در واحد ارزیابی و تشخیص مرکز مغز مورد استفاده قرار میگیرد الکتروانسفالوگرافی کمی (qEEG) یا نقشه مغزی است. همچنین نقشه مغزی برای درمان هایی که بر روی مغز کار می کنند، مانند نوروفیدبک می تواند پروتکل درمان ارائه دهد و برای بررسی روند درمان نیز اطلاعات ارزشمندی ارائه می دهد.
از الکتروآنسفالوگرافی کمّی در برخی متون تحت عنوان نقشه مغزی نیز یاد شده است. علت کاربرد دو اصلاح مذکور برای QEEG این است که ابزار در زمینه نگاشت مغزی (brain mapping) و یا همان نقشه بردای مغز کاربرد دارد. روش های تصویربرداری عصبی مختلفی مانند fMRI در نگاشت مغزی مورد استفاده قرار می گیرد و همانطور که ذکر گردید QEEG نیز یکی از این ابزارها است.
الکتروانسفالوگرافی کمّی(QEEG) یا نقشه مغزی چیست؟
اولین دستگاه ثبت نوار مغزی (EEG)، ماحصل تلاش هانس برگر روانپزشک آلمانی در سال ۱۹۲۴ است. الکتروانسفالوگرافی یا نوار مغزی یکی از ابزارهای قدیمی است که به تشخیص مشکلات نورولوژیک مانند بیماری صرع کمک می کند. نورولوژیست ها با توجه به مورفولوژی (شکل امواج مغزی) به تشخیص اختلال می پردازند. همچنین از نوار مغزی در بررسی عمق بیهوشی ، مانیتور کردن عملکرد مغز در ICU و موارد دیگر استفاده می گردد. با ورود رایانه در ابزارهای پزشکی، نوار مغزی هم متحول گردید و این قابلیت فراهم شد که از طریق تحلیل های پیچیده ریاضی، اطلاعات بیشتری را از نوار مغزی بدست آوریم. شکل جدید نوار مغزی، تحت عنوان نوار مغزی دیجیتال و نوار مغزی کمی از دهه ۷۰ میلادی باب گردید و درحال حاضر تبدیل به شکل غالب استفاده در مراکز و پژوهشکده ها شده است. از طریق نقشه مغزی ما قادر خواهیم بود به اطلاعات زیادی در مورد عملکرد مغز دست یابیم.
پایگاه داده نرمال نوار مغزی (EEG)
برای اینکه بتوانیم از طریق نقشه مغزی به تشخیص نابهنجاری های مغز بپردازیم نیاز به یک پایگاه داده نوار مغزی از جمعیت نرمال داریم تا بتوانیم نقشه مغزی مراجع مان را با افراد سالم همسن و هم جنس خودش مقایسه نماییم. بعد از مقایسه نقشه مغزی مراجع با افراد سالم هم سن و هم جنس خود در یک گزارش، فرد می تواند از عملکرد مغز خود مطلع شود.
برای انجام نقشه مغزی، ابتدا کلاهی روی سر مراجع قرار داده می شود. روی این کلاه، الکترودهایی وجود دارد که وظیفه ثبت امواج مغزی را دارند. ممکن است حین اجرای نقشه مغزی از مراجع خواسته شود که چیزی را بخواند یا عملیات ریاضی ساده ای را انجام دهد. گاهی نیز از مراجع خواسته می شودکه چشمانش را ببندد و یا باز نگه دارد. نکته مهم این است که هنگام ثبت امواج مغزی، مراجع نباید حرکتی داشته باشد و باید آرام و بی حرکت بماند. هر گونه حرکت، پلک زدن، حرکت تخم چشم در زیر پلک ها، آب دهان قورت دادن بیش از حد، فشار دادن دندان ها بر روی همدیگر، حرکت دادن زبان می تواند کیفیت ثبت داده ها را در حین انجام نقشه مغزی کاهش دهد از این روز مراجع بایستی حتی الامکان موارد فوق را رعایت نماید و سعی کند آنها را کمتر انجام بدهد. هر جلسه نقشه مغزی بین ۲۰ الی ۳۰ دقیقه زمان می برد.
زمانی که از شما نقشه مغزی می گیرند شما در حال استراحت هستید. چشمانتان باز و یا بسته هست. بعد از ثبت یا همان الکتروانسفالوگرافی کمی، اطلاعات نوار مغزی شما توسط نرم افزار تبدیل به عدد می شود و وارد نرم افزار دیتابیس نوار مغزی نرمال می شود. بعد از یک سری محاسبات ریاضی و تحلیل بر روی داده ها، تحلیل نقشه مغزی بر اساس دیتابیس نرمال آماده می شود. در ادامه، خلاصه ای از نتایج نقشه مغزی را می توانید مشاهده نمایید. در این صفحه، شما تفاوت بین عملکرد مغز با افراد نرمال را در قالب پنج باند فرکانسی مختلف می توانید مشاهده نمایید. هریک از باندهای فرکانسی دلتا، تتا، آلفا، بتا و بتای بالا در مغز ما همیشه حضور دارند، اما در برخی از شرایط برخی از باندهای فرکانسی غالب هستند. برای مثال باند فرکانسی دلتا در زمان خواب، آلفا در زمان استراحت، بتا در زمان مطالعه و انجام یک فعالیت شناختی در مغز ما غالب است. در زمان های دیگر، حضور و عدم حضور هر یک از این باندهای فرکانسی می تواند نشانه یک اختلال باشد.
یکی از مزیت های نقشه مغزی این است که در صورت تشخیص یک اختلال و یا ابهام در مورد وجود یک اختلال می توانیم از این ابزار استفاده نماییم. هر اختلال با بدکاری در برخی از نواحی مغز رابطه دارد. برای مثال کسانی که اضطراب زیادی دارند عمدتاً در نواحی پس سری بتا زیادی دارند. در صورتی که در رابطه با یک اختلال ابهام وجود داشته باشد از نقشه مغزی می توان بعنوان یک ابزار تشخیصی کمکی استفاده کرد. زمانی که اختلال تشخیص داده می شود ما نیاز به یک ابزار برای بررسی شدت نابهنجاری ناشی از آن اختلال درمغز داریم. در حال حاضر شدت اختلال بر اساس پرسشنامه و شرح حال اخذ شده از مراجع سنجیده می شود. هر دو ابزار تحت تاثیر صحبت های مراجع هستند و امکان ارزیابی دقیق را برای ما فراهم نمی کند. نقشه مغزی برای ما این امکان را فراهم می نماید تا بتوانیم ارزیابی دقیقی از اثرات اختلال بر روی مغز داشته باشیم و همچنین به موازات ابزارهای سنتی، از طریق شدت نابهنجاری های مغزی، شدت بیماری را نیز تخمین بزنیم.
نقشه مغزی آزمونی است که بدون در نظر گرفتن شرح حال مراجع، به ما اطلاعاتی در مورد تغییرات مغزی مراجع می دهد. ما می توانیم با مقایسه کردن نقشه مغزی مراجع بعد از درمان با نقشه مغزی خط پایه (قبل از شروع درمان) تشخیص دهیم که چه تفاوتی در وضعیت مغزی مراجع در اثر درمان بوجود آمده است.