هوش انسانی و هوش مصنوعی
بازدیدها: ۳۷۷
این موضوع که هوش چیست هنوز تعریف روشنی ندارد و بیشتر روانشناسان شناختی درباره آن اتفاق نظر ندارند. بطور کلی هوش شامل ظرفیت یادگیری از تجربه است و نیز شامل توان سازگاری با محیط اطراف است.امروزه مفهوم هوش با تاکید بر فراشناخت (metacognition) یعنی درک افراد از فرایند های تفکر خویش و کنترل آن توسعه یافته است.هوش در زمینه های مختلف معانی متفاوتی دارد.یک فروشنده باهوش در مقایسه با یک جراح مغز و اعصاب باهوش یا یک حسابدار باهوش نوع متفاوتی از هوش را نشان دهد.هر یک از آنها در مقایسه با طراح حرکات رقص، آهنگساز، ورزشکار یا مجسمه ساز هوش متفاوتی دارند.البته آنچه ممکن است سنجش جامع هوش به حساب آید می تواند از یک فرهنگ تا فرهنگ دیگر متفاوت باشد.نه تنها جنبه های شناختی هوش اهمیت دارد بلکه جنبه های هیجانی هوش نیز مهم هستند.مفهوم مرتبط با ان هوش اجتماعی است که توانایی درک و تعامل با سایر افراد است.
برخی از صاحبنظران هوش را چیزی تعریف می کنند که ازمون های سنجش هوش اندازه گیری می کنند.ولی آزمون های هوش جنبه های مختلف هوش را اندازه می گیرند و یکسان نیستند.و همیشه سنجش درستی از هوش فرد نیستند.
فرانسیس گالتون معتقد بود که هوش تابعی از توانای های روانی جسمانی است.بینه وسیموندر سال ۱۹۱۶ هوش را با سن عقلی فرد می سنجیدند.ویلیم اشترن اظهار داشت که به جای سن عقلی ارزیابی هوش افراد با استفاده از هوشبهر(IQ) انجام گیرد.که حاصل سن عقلی تقسیم بر سن تقویمی ضربدر ۱۰۰ می باشد.وقتی سن عقلی بیشتر از سن تقویمی باشد هوشبهر به مقداری بیشتر از ۱۰۰ می رسد.
دو مقیاس هوش معروف مقیاس استانفورد بینه و مقیاس وکسلر است.در مقیاس هوش بینه استدلال کلامی،استدلال کمی، استدلال انتزاعی و حافظه کوتاه مدت مورد ارزیابی قرار می گیرد.در مقیاس وکسلر مقیاس کلامی و مقیاس عملکرد سنجیده می شوند.
لویس ترستون (۱۹۵۵-۱۸۸۷) هسته هوش را در ۷ عامل تعریف کرد که شامل عوامل زیر است:
۱.درک کلامی
۲.سیالی کلامی
۳.استدلال استقرایی
۴.تجسم فضایی
۵.عدد و حل مسائل ریاضی
۶.حافظه
۷. سرعت ادراک
نقش حافظه کاری working memory
مطالعات اخیر نشان می دهد که یکی از مولفه های حیاتی هوش حافظه کاری است.برخی از پژوهشگران ادعا کردند که بین هوش و حافظه کاری تفاوت چندانی وجود ندارد.
مبانی زیست شناختی هوش
بی تردید مغز انسان سازواره ای است که همچون پایه زیست شناختی هوش انسان عمل می کند.کارل لشلی اولین کسی بود که مغز را مورد برسی قرار داد تا نشانه های زیست شناختی هوش و سایر جنبه های فرایند های ذهنی را بیابد.یکی از معیار ها رابطه اندازه مغز و هوش است.البته همبستگی آماری نا چیزی بین هوش و اندازه مغز وجود دارد.این احتمال وجود دارد که بزرگ بودن اندازه مغز موجب هوش بیشتر، هوش بیشتر علت بزرگ بودن مغز یا هردو وابسته به عامل سومی باشند.احتمالا نحوه استفاده کارامد مغز حداقل به اندازه حجم مغز اهمیت دارد.برای مثال، مغز مردان بطور متوسط از مغز زنان بزرگتر است.آیا هوش مردان هم از زنان بیشتر است؟از طرفی زنان از طریق جسم پینه ای بطور متوسط از ارتباط بهتری بین دو نیمکره مغز برخوردارند.
مطالعات نشان داده است که الگو های پیچیده فعالیت الکتریکی مغز که با محرک های خاص برانگیخته می شود با نمره IQ فرد همبستگی دارد.انعطاف پذیری عصبی نیز در این روند نقش دارد.
از طرفی هوش بالا با سطوح کمتر سوخت و ساز گلوکز در جریان تکلیف(task) حل مساله همبستگی دارد.یعنی مغز های هوشمند گلوکز کمتری مصرف می کنند و لذا در مقایسه با مغز های کمتر هوشمند برای انجام دادن همان تکالیف به تلاش کمتری نیاز دارند.البته آزمودنی های باهوش تر نه تنها مصرف گلوکز کمتری را نشان می دهند بلکه سوخت ساز گلوکز در جاهای بسیار خاص را نیز نشان می دهند.
افرادی که دچار آسیب در لوب پیشانی مغز هستند ممکن است IQ طبیعی داشته باشند اما در مورد هدف گذاری و برنامه ریزی هوشمندانه ضعف شدیدی دارند.
نظریه گاردنر:هوش های چند گانه
هوارد گارنر هوش را متشکل از چندین سازه مستقل می داند نه فقط یک سازه مجرد و یگانه.هشت هوش گاردنر شامل موارد ذیل است:
۱.هوش زبانی (linguistic)
۲.هوش منطقی-ریاضی
۳.هوش فضایی
۴.هوش موسیقیایی
۵.هوش بدنی- جنبشی
۶.هوش میان فردی
۷.هوش درون فردی
۸.هوش طبیعت گرا (naturalistic)
باید توجه داشت هوشمند نما هایی وجود دارند که دارای اختلال شدید شناختی و اجتماعی هستند اما در یک حوزه خاص توانایی بالا دارند.هرچند این افراد از حافظه بلند مدت خوبی در یک حوزه خاص برخوردارند و استعداد خاصی دارند ولی هوشمند تلقی نمی شوند.
منشاء ژنتیکی هوش
هوش انسان به شدت تغییر پذیر است.هوش را می توان شکل داد و حتی از طریق انواع مختلف مداخله، آن را افزایش داد.ولی تغییر پذیری هوش ربطی به این موضوع ندارد که هوش تا چه اندازه دارای منشاء ژنتیکی است.وراثت به میزان زیادی در تفاوتهای هوشی نقش دارد همانطور که محیط هم چنین نقشی دارد.میراث ژنتیکی ممکن است به نوعی سقف میزان هوشمندی فرد را تعیین کند.
هوش مصنوعی (AI)
پژوهش درباره هوش مصنوعی مبتنی بر این فرض بوده است که شبیه سازی هوش در ماشین ها هم ممکن است و هم با ارزش.آیا برنامه رایانه ای می تواند هوشمند باشد؟آیا کامپیوتر می تواند فکر کند؟اعتقاد بر این است که رایانه ها نمی توانند فکر کنند زیرا آنها باید برنامه ریزی شوند تا به نحوی رفتار کنند که گویی فکر می کنند.یعنی باید برای شبیه سازی فرایند های شناختی برنامه ریزی شوند.آنها درباره جزئیات چگونگی پردازش شناختی اطلاعات در افراد به ما بینش می دهند.در برخی از مطالعات از آزمون هایی استفاده می شود که آزمودنی باید بین عملکرد رایانه ای و عملکرد انسانی تمایز قائل شود.مثلا یک شعری که توسط کامپیوتر گفته شده با شعر یک شاعر مشهور به آزمودنی ارائه می کنند و از او می خواهند بگوید کدام شعر را انسان گفته است.در غالب موارد تشخیص بین این دو عملکرد دشوار بوده است. در برخی از اوقات، هدف یک الگوی رایانه ای تطبیق با عملکرد انسان نیست بلکه سبقت گرفتن از آن است.مانند برنامه رایانه ای بازی شطرنج.برنامه Deep Blue ساخت شرکت IBM نرم افزاری بود که توانست گری کاسپاروف قهرمان شطرنج جهان را در سال ۱۹۹۷ شکست دهد.
دو برنامه کامپیوتری که در دنیای روان درمانی کابرد دارند ELIZA and PARRY می باشند.الیزا نقش روان درمانگر غیر مستقیم(مراجع محور) دارد.برنامه پری نقش بیمار پارانویایی آن روان درمانگر را بازی می کند.
اگر بتوان درمانگران را شبیه سازی کرد چرا نتوان بیماران را شبیه سازی کرد؟در حال حاضر چندین برنامه برای تشخیص انواع مختلف اختلالات پزشکی طراحی شده است.یکی از مهمترین آنها برنامه MYCIN است که می توان از آن در درمان برخی از بیماری های ناشی از باکتری استفاده کرد.سامانه دیگر که برای تشخیص های پزشکی طراحی شده اند مانند INTERNISTیا متخصص داخلی
تعدادی ایراد به هوش مصنوعی وجود دارد.ازیک جهت مغز انسان می تواند منابع بسیاری از اطلاعات را بطور همزمان پردازش کند ولی اکثر رایانه ها در یک زمتن می توانند تنها یک دستور را اجرا کنند.بدین ترتیب الگو های مبتنی بر شبیه سازی رایانه ای به پردازش متوالی اطلاعات گرایش دارند.به هر صورت با اتصال رایانه های مختلف به صورت شبکه های عصبی( neural network) اکنون رایانه ها می توانند پردازش موازی را شبیه سازی کنند.
یکی دیگر از محدودیت های هوش مصنوعی مربوط به خصوصیت متفاوتی از هوش انسان به نام شهود (intuition) است.اگرچه رایانه ها می توانند بخوبی نماد ها را بر اساس الگوریتم های از قبل طراحی شده دستکاری کنند اما فاقد شهودند.رایان ها در جنبه های ریاضی و قیاسی تفکر برتری دارند اما از نظر شهودی برتر نیستند.