چگونه از توهمات تولیدی مغز خود بهره بگیرم؟

بازدیدها: ۲۳۸

Image result for ‫توهم‬‎

می دانیم مغز افراد عادی و سالم هم ممکن است در محرومیت حسی، دچار توهمات شود. توهمات می تواند دیداری، شنوایی، بویایی، لمسی، چشایی  یا مجموعه ای از آنها باشد. تجربیات مغزپژوهی جدید نشان می دهد مغز در هر شرایطی از فعالیت باز نمی ایستد. در این راستا، می تواند ادراک (perception)، توهم (hallucination) و خیال (imagination) بسازد. درست است که ظاهرا ماهیت هر کدام از این پدیده ها مقداری با یکدیگر متفاوت است، ولی در طیفی به هم پیوسته و به عبارتی غیرگسیخته، ساخت و کاری نزدیک به هم دارند و فعالیت بخش هایی از مغز در میان همه آنها مشترک است. بنابراین برعکس نظر دوگانه پنداران دکارتی، هیچ کدام از این پدیده ها ازجمله ادراک، توهم و خیال، از دنیای دیگر غیرمادی بر مغز ما وارد نمی شوند، بلکه همه آنها از فعالیت گوناگون مغز ما در طیفی وسیع حاصل می شود. برای مثال، پژوهشی جدید نشان می دهد فرق بین توهم و خیال شنوایی در زمان بندی فعالیت بخش شنوایی با بخش پیش حرکتی کنترلی مغز است. فرق توهم با ادراک در این است که بخش ایست بازرسی واقعیت در بخش جلویی مغز در هنگام بروز توهمات به دلیلی اغلب به طور موقت از کار بازمی ایستد. فعالیت این بخش از مغز اگر برای همیشه از کار بیفتد، شخص دچار توهمات مرضی می شود، برای مثال، آنچه  در اسکیزوفرنی اتفاق می افتد. اگر توهمات موقتی و قابل کنترل باشد، همچون افراد عادی در شرایط خاص، در خواب و رویا، مصرف مواد روان گردان، میگرن، صرع، داغ مرگ عزیز، سالمندی، گاه و بی گاه رخ می دهد. در این راستا، الیور ساکس، نورولوژیست قصه پرداز، در کتاب عشق به موسیقی (میوزیکوفیلیا) خود، قصه های واقعی بسیاری از توهم موسیقایی در شرایط مختلف را نقل می کند. با اینکه به نظر می رسد برای مغز، توهم سازی در بعضی از شرایط  اجتناب ناپذیر است، این پدیده را در راستای کارهای دیگر آن باید قرار داد، زیرا مغز درخصوص ساختن توهم نیز کم وبیش از مواد اولیه مشابه به کاررفته در ادراک و تخیل، استفاده می کند. ولی در اکثر فرهنگ های رایج امروزین، توهم پدیده ای زشت، شیطانی و حقیر و پست تصور می شود و پیش درآمد جنون و ازدست رفتن عقل به حساب می آید و اغلب پنهان نگه  داشته شده و سعی در انکار آن می شود. الیور ساکس در کتاب مهم <<توهمات>> خود به خوبی نشان می دهد که با دلایل مغزپژوهانه امروز باید در تلقی خود از توهمات تغییر ایجاد کنیم و به آن به صورت بخشی از فعالیت مغز خود نگاه کنیم. او با ذکر مثال های فراوان نشان می دهد که چگونه در طول تاریخ، به طور خلاقانانه و سازنده ای از توهمات در هنر و ادبیات استفاده شده است. او خودش که در انتهای زندگی به علت سرطان چشم، دچار نوعی توهم دیداری شده بود، می گفت وقتی در هنگام نواختن پیانو، به دفتر نُتش نگاه می کند، می پندارد که نت های نوشته شده به صورت نمادهای مسطح همچون قطرات آبی در حال ریزش هستند. او چون می دانست این توهم بینایی او محصول جانبی تلاش مغزش برای ساختن واقعیت است، به آن عادت کرده بود و اغلب از آن لذت می برد.

بنابراین نباید از توان باروری توهم های گاه به گاه مغز سالم خود نیز غافل بمانیم و اجازه ندهیم که این پدیده به توهمات واگیر مخرب اجتماعی تبدیل شود و ملعبه ای در دست مبلغان خرافات باشد. قبول کنیم که در توهم های ساخته مغز ما نیز حقایقی نهفته است که اغلب پنهان می ماند  یا مورد سوءاستفاده حاکمان اقتدارگرایی قرار می گیرد که با اشاعه توهمات خرافی، آرزوی دراختیارگرفتن توده مردم را مانند گله های گوسفند دارند. عصب پژوهی اجتماعی امروز می گوید توهم، شرایطی همچون بین خواب و بیداری، برزخی بین تخیل و واقعیت، با ما و از ماست. نه تحقیر و مذمتش باید کرد، نه مسلط و غالب بر سرنوشت. باید آموخت که با شهامت و هوشیارانه با آن روبه رو شد و به کنترلش درآورد و همچون در ادبیات و هنر، از آن استفاده خلاقانه و رهاننده داشت. باید مواظب بود تا از این ساخته مغزی در سطح اجتماعی و فرهنگی نیز برای فریب مردم استفاده نشود، بلکه در جهت آگاه کردن و رهاکردن آنها از خرافات دامن گیر به کار گرفته شود. فراموش نکنیم که برای هر فرد هوشمند، پسماند ادراک و تخیل، یعنی توهمات مغزش نیز می تواند در شرایطی ابزار مقاومت خلاقانه اش باشد.

توسط:  دکتر عبدالرحمن نجل رحیم-عصب پژوه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *