کدگذاری نورونی (یا کدینگ عصبی، کد نورونی، یا رمز عصبی)، یکی از مباحث کلیدی مرتبط به علوم مغز و اعصاب است که به توصیف ارتباط بین محرک و پاسخ یک تک نورون یا گروه نورونی و همچنین فعالیت الکتریکی اعصاب در این گروه میپردازد. بر اساس این نظریه که اطلاعات حسی و دیگر اطلاعات ارائه شده در مغز توسط شبکهای از نورونها بیان میشود، گمان میشود که سلولهای عصبی میتوانند اطلاعات دیجیتال و آنالوگ را کد کنند.
معنای کدگذاری محتوای اطلاعاتی
در این رویکرد، هویت محرک (معمولا محرک حسی) یک محتوای اطلاعاتی (مربوط به اطلاعات حسی) دیده میشود. کدگذاری یک محتوای اطلاعاتی، به معنی تمایز و تفکیک یک حالت از محتوای اطلاعاتی ِ کدگذاری شدهاست از حالات ممکن ِدیگر برای آن محتوای اطلاعاتی. این تمایز و تفکیک با نگاه به الگوی فعالیت نورونهای درگیر در این کدگذاری انجام میشود. معمولا پاسخ نورون ها، فعالیت الکتریکی آنها در نظر گرفته میشود که به فرم شلیک نورونی (اسپایک یا پتانسیل عمل) است. هر الگوی فعالیت، نمایانگر یا اعلانکننده هویت محرکی است که نورونهای مورد نظر مسوول پاسخ به آن هستند (گماشته شده اند). گیرنده آن سیگنالها (فعالیتهای نورونی)، آنها را به نوعی تعبیر، تفسیر و ترجمه میکند. برای این منظور باید هماهنگی ای از قبل میان فرستنده و گیرنده آن کدها برقرار شده باشد که در طی آن روشی بین آنها توافق شده و کد ی گماشته شدهاست. از نظر گیرنده فرضی، و در طی این رمزگشایی فرضی، و با کمک توافق قبلی است که این پاسخها و فعالیتها ی نورونی ، نمایانگر یک محتوای اطلاعاتی شدهاند. بدین ترتیب، ملاحظه پاسخ، تمیز و تفکیک آن از سایر محتواهای ممکن میکند و قائل به وجود آن محتوای اطلاعاتی در آن بخش از مغز میشویم. منظور از محتوای اطلاعاتی، تمایز و تفکیک نوع محرک (معمولا محرک حسی) است که بر اساس خوانش ِ فعالیت ِ الکتریکی آن گروه از نورونها انجام میشود. به عبارت دیگر، آن محتوا ی اطلاعاتی در پاسخ یا فعالیت نورونی نمود یافته، اعلان(مانیفست)، ابراز(اکسپرس) و ارائه(رپرزنت) شده. در اینجا منظور از ابراز این است که اطلاع مورد نظر، از طریق آن کد(رمز و الگو)، به بقیه مغز اعلان و اطلاع رسانی میشود. ممکن است بقیه مغز بطور کامل یک رمز گشایی (به معنی انسانی آن) انجام ندهند اما از دید یک ناظر سوم-شخص (ناظر شناسا)، این عمل کدگذاری و خوانش را میتوان یک کد گذاری و سپس رمزگشایی دید که (به ترتیب) در ابتدا و انتها یک کانال اطلاعاتی انجام شدهاست. ریشههای ایده این دیدگاه کانال اطلاعاتی، از رویکرد نظریه اطلاعات نشات گرفتهاست.
انواع مختلف کدگذاریهای عصبی
فعالیت اسپایک-ی نورونها ممکن است به گونههای مختلفی تعبیر و ترجمه شود. در بُعد زمان، دو نوع کدگذاری اصلی نورونی محل مناقشه و جدل هستند: کدگذاری مبنی بر نرخ و کدگذاری مبتنی بر زمان که در نواحی مختلف کارکردهای مختلفی دارند. این دو، برای مثال، به ترتیب در قشر مخ (کورتکس) و اعصاب اولیه ی حسی شناسایی شدهاند.
طبقهبندی دیگری برای انوع کدگذاری نیز وجود دارد که (بر خلاف تقسیم بندی قبلی که بر حسب زمان بود) بر حسب موضع و محل قرار گیری نورونها است. در این تقسیم بندی، کدگذاری تُنُک (خلوت یا اسپارس(sparse)) در برابر کدگذاری چگال/متراکم (dense) در نظر گرفته میشود. در کد گذاری تُنُک، در هر لحظه، تعدادی کمی از نورونها شدیدا فعال و در حال فعالیت هستند، و بقیه خاموشند. برای کدگذاری یک محتوای اطلاعاتی، یعنی تمایز یک حالت از محتوای کدگذاری شده از حالات دیگر، در هر حالت یک زیر مجموعه متفاوت از آن گروه نورونهای درگیر در این کدگذاری فعال هستند. هر زیرمجموعه، الگوی ترکیبی ای را مشخص میکند که آن ترکیب، نمایانگر محتوایی متفاوت از سایر محتواهای ممکن است. (منظور از محتوای اطلاعاتی، تمایز نوع محرک است که در پاسخ الکتریکی آن گروه از نورونها نمود یافتهاست. این پاسخ به بقیه مغز اعلان و اطلاع رسانی میشود.
کدگذاری پریدیکتیو یا مبتنی بر پیشبینی (پریدیکتیو کدینگ predictive coding ) یک استراتژی کلی است که نمودهای مختلفی دارد و به عنوان یک اصل سازمان دهی برای طرزکار مغز، مورد توجه روز افزون قرار گرفتهاست. در طی آن در هر لحظه نورونها بطور فعال به پیشبینی ِ لحظهای و اصلاح لحظهای آن پیشبینیها (برای taskمورد نظر) مشغولند. در این دیدگاه، رابطه سلسله مراتبی بین نورونهای مختلف، نوع سامان دهی بین پیشبینیهای لحظه به لحظه، و همچنین اصلاح لحظهای ِ پیشبینیها برقرار میکند.