مطالعه نشان می دهد که چگونه مغز احساسات را در خواب همراه با رویا با تثبیت احساسات مثبت پردازش می کند و در عین حال تثبیت احساسات منفی را کاهش می دهد. این یافته ها می تواند راه را برای درمان های جدید برای PTSD و سایر اختلالات مرتبط با پردازش هیجانی منفی هموار کند.
محققان دپارتمان نورولوژی دانشگاه برن شناسایی کردند که چگونه مغز احساسات را در طول خواب توام با رویا تریاژ می کند تا ذخیره احساسات مثبت را تثبیت کند و در عین حال تثبیت احساسات منفی را کاهش دهد.
این کار اهمیت خواب را در سلامت روان گسترش می دهد و راه را برای استراتژی های درمانی جدید ارائه می دهد.
خواب حرکت سریع چشم (REM) یا متناقض یک حالت خواب منحصر به فرد و مرموز است که در طی آن اکثر رویاها همراه با محتوای احساسی شدید رخ می دهند.
اینکه چگونه و چرا این احساسات دوباره فعال می شوند مشخص نیست. قشر جلوی مغز بسیاری از این احساسات را در هنگام بیداری ادغام می کند، اما به طور متناقضی در طول خواب REM ساکن به نظر می رسد.
پردازش احساسات، به ویژه تمایز بین خطر و ایمنی، برای بقای حیوانات حیاتی است.
در انسان، احساسات بیش از حد منفی، مانند واکنش های ترس و حالت های اضطراب، منجر به حالت های پاتولوژیک مانند اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) می شود. در اروپا، تقریباً ۱۵ درصد از جمعیت تحت تأثیر اضطراب مداوم و بیماری روانی شدید قرار دارند.
مکانیزم دوگانه
محققان ابتدا موش ها را شرطی کردند تا محرک های شنیداری مرتبط با ایمنی و سایر محرک های مرتبط با خطر (محرک های بد) را تشخیص دهند. سپس فعالیت نورون ها در مغز موش ها در طول چرخه خواب و بیداری ثبت شد.
به این ترتیب، محققان توانستند مناطق مختلف یک سلول را نقشه برداری کنند و چگونگی تغییر خاطرات عاطفی در طول خواب REM را تعیین کنند.
نورونها از یک جسم سلولی (سوما) تشکیل شدهاند که اطلاعاتی را که از دندریتها (ورودیها) میآید یکپارچه میکند و سیگنالها را از طریق آکسونها (خروجیها) به نورونهای دیگر میفرستد. نتایج بهدستآمده نشان داد که سومای سلولی در حالی که دندریتهای آنها فعال میشوند، خاموش میمانند.
“این به معنای جدا شدن دو بخش سلولی است، به عبارت دیگر سوما در حالت خواب گسترده و دندریت ها در حالت بیدار.”
این جداسازی مهم است زیرا فعالیت قوی دندریت ها امکان رمزگذاری هم خطر و هم احساسات ایمنی را فراهم می کند، در حالی که مهار سوما به طور کامل خروجی مدار را در طول خواب REM مسدود می کند. به عبارت دیگر، مغز از تمایز ایمنی در برابر خطر در دندریت ها حمایت می کند، اما واکنش بیش از حد به احساسات، به ویژه خطر را مسدود می کند.
یک مزیت بقا
به گفته محققان، همزیستی هر دو مکانیسم برای پایداری و بقای موجودات مفید است:
“این مکانیسم دو جهته برای بهینه سازی تمایز بین سیگنال های خطرناک و ایمن ضروری است.” اگر این تبعیض در انسان وجود نداشته باشد و واکنش های ترس بیش از حد ایجاد شود، می تواند منجر به اختلالات اضطرابی شود.
این یافتهها بهویژه به شرایط پاتولوژیک مانند اختلالات استرس پس از سانحه، که در آن تروما در قشر جلوی مغز بیش از حد تثبیت میشود، به خواب مرتبط است.
دستاوردی برای داروی خواب
این یافتهها راه را برای درک بهتر پردازش احساسات در طول خواب در انسانها هموار میکند و دیدگاههای جدیدی را برای اهداف درمانی برای درمان پردازش ناسازگار خاطرات آسیبزا، مانند اختلالات استرس پس از سانحه (PTSD) و تثبیت اولیه وابسته به خواب آنها باز میکند.
مسائل دیگر حاد یا مزمن سلامت روانی که ممکن است این جداسازی سوماتودندریتیک را در طول خواب دخیل کنند عبارتند از استرس حاد و مزمن، اضطراب، افسردگی، هراس یا حتی بی لذتی، ناتوانی در احساس لذت.
تحقیقات خواب و پزشکی خواب از دیرباز مورد توجه تحقیقات دانشگاه برن و بیمارستان دانشگاه برن اینسلسپیتال (University of Bern and the Inselspital, Bern University Hospital) بوده است.
خلاصه مقاله
جداسازی تناقض آمیز سوماتودندریتیک از انعطاف پذیری قشر مغز در طول خواب REM پشتیبانی می کند
خواب با حرکات سریع چشم (REM) با تحکیم خاطرات عاطفی مرتبط است. با این حال، مدارهای نئوکورتیکال و مکانیسمهای سیناپسی نامشخص هستند.
محققان دریافتند که خواب REM با جداسازی سوماتودندریتیک در نورون های هرمی قشر جلوی مغز مرتبط است.
این جداسازی نشان دهنده تغییر تعادل بازدارنده بین مهار سوماتیک با واسطه نورون پاروالبومین و بازدارندگی دندریتیک با واسطه پپتید روده ای وازواکتیو است که عمدتاً توسط نورون های تالاموس داخلی مرکزی هدایت می شود.
سرکوب اپتوژنتیکی خاص REM از فعالیت دندریتیک منجر به از دست دادن تمایز خطر در مقابل ایمنی در طول یادگیری ارتباطی و فقدان پلاستیسیته سیناپسی شد، در حالی که انتشار اپتوژنتیکی مهار سوماتیک منجر به افزایش تمایز و تقویت سیناپسی شد.
جداسازی سوماتودندریتیک در طول خواب REM مکانیسمهای پلاستیسیته سیناپسی مخالف را ترویج میکند که پاسخهای احساسی به استرسهای رفتاری آینده را بهینه میکند.